«متاورس» از آخرین یافتههای تکنولوژی است که به نوعی همه دستاوردهای تکنولوژی مجازی و دیجیتال را در خود دارد و از تلفیق زمینههای مختلفی همچون «مطالعات فضای مجازی»، «تحقیقات عصبشناختی» و مباحث «واقعیت افزوده» و امثالهم تشکیل شده است.
در واقع، متاورس یک فضای کاملاً تجربی است که طی آن انسان به صورت مجازی اموری را تجربه میکند. بر این اساس «واقعیت مجازی» به مجموعهای از تجاربی اطلاق میشود که توسط دستگاههای دیجیتال به وجود میآیند.
اصطلاح «واقعیت مجازی» دو کاربرد دارد؛ کاربرد عام آن در بردارنده واقعیتی است که توسط دستگاههای دیجیتال تولید میشود و خود به تنهایی میتواند یک واقعیت جدید باشد. کاربرد خاص آن در بردارنده واقعیتی است که هیچ ما به ازایی ندارد و به آن «واقعیت افزوده» اطلاق میشود و منظور واقعیتهایی هستند که از تقویت واقعیت موجود به دست میآیند. ما در دنیای واقعی، یکسری واقعیتها را به کمک فناوریهای دیجیتال اعم از امکانات گرافیکی، صوتی، تصویری و… تقویت میکنیم. بعضی از واقعیتها ترکیبی هستند؛ یعنی از ترکیب «واقعیتهای مجازی» و «واقعیتهای افزوده» به دست میآیند. مهمترین ویژگی «واقعیت مجازی» به تجربهای که انسان از آن دارد، بازمیگردد. واقعیت مجازی، جهان و عالم دیگری را برای بشر تصویر کرده و انسان از رهگذر ابزارهای تکنولوژیکی میتواند آن را تجربه کند. انسان در متاورس میتواند در دنیا و واقعیت مجازی غوطهور شده و به نوعی از دنیای واقعی رها شود. فراتر از این، حتی بازخورد حسی و رابطه کنشی نیز از دیگر امکانهایی است که دنیای متاورس برای انسان امروز فراهم میکند.
انسان متاورسی «انسان تجربهگرا» است. متاورس جهانی است که در آن آگاهی انسان به تجربه بدل میشود و انسان هر چیزی را که تصور میکند، تجربه هم میکند. تجربهگرایی در متاورس در گام نخست، تبدیل آگاهی انسان به یک واقعیت مجازی است. آگاهی، حقیقت است و متاورس رقیقه آن حقیقت است. بنابراین، متاورس در واقع، یک جهان مجازی سهبعدی است که از چند جهت از دنیای مادی فراتر میرود؛ نخست، کنار زدن محدودیتهای بدنی و جسمانی دنیای واقعی است که طی آن، افراد میتوانند کنشهای مجازی داشته باشند و بسیاری از اموری را که در جهان ماده تجربهپذیر نیستند، تجربه کنند.
دوم، فراتر رفتن از واقعیتها در کنشها است. انسانها، در عالم واقعی کنشهای محدودی دارند، اما در متاورس این کنشها وجه نامحدودی پیدا میکنند. سوم، در فضای سایبر «اطلاعات» جای «معرفت» مینشیند. باور به یک گزاره در دنیای واقعی مستلزم سه شرط است که این گزاره «صادق»، «موجه» و «معقول» باشد. این در حالی است که در فضای مجازی ما با باور صادق، موجه و معقول سر و کار نداریم و با یکسری اطلاعات یا دادههای معنادار روبهرو هستیم.
چهارم، جمع شدن همه انواع تجارب اعم از حسی، عاطفی و حرکتی در جهان متاورس است.
مباحث فلسفی بیشماری در این باره مطرح است و برخی مدعی هستند متاورس، آزمایشگاه فلسفه است و میتواند بسیاری از نظریات فلسفی را به محک آزمون بگذارد. از جمله اینکه نسبت ایدههای فلسفی با متاورس چیست و کدام دیدگاههای فلسفی پشتوانه متاورس هستند و چه نسبتی بین متاورس و فلاسفهای چون کانت و هگل و… وجود دارد؟ همچنین آیا متاورس میتواند هر نوع ایده فلسفی را به چالش بکشد؟
در فلسفه اسلامی «واقعیت» سه بخش دارد: عالم ماده، عالم مثال و عالم عقل. «عالم ماده» همین دنیا است، در «عالم مثال» که ممکن است متصل یا منفصل از نفس انسان باشد، رنگ و شکل وجود دارد ولی جسمیت ندارد. در «عالم عقل» اساسا رنگ و شکل و جسم هیچ یک وجود و موضوعیت ندارند. طبیعی است که با ظهور فناوریهای مجازی ما با عالم مثال دیگری به نام «مثال دیجیتال» مواجه هستیم. در این فضا، واقعیات مجازی، واقعیات وجودی هستند و آثاری بر آنها مترتب میشود و در فکر و رفتار و زندگی انسان اثرگذار هستند.بسیاری از متفکران و فلاسفه جدید به این نکته اشاره دارند که «دین» در دنیای جدید به «تجربه دینی» تبدیل میشود و دین دیگر، یکسری اعتقادات و باورها نیست؛ حتی «نهاد دین» هم کنار میرود و این تجربه دینی است که محوریت مییابد؛ به تعبیری یکی از ویژگیهای مدرنیسم این است که دین جای خود را به تجربه دینی میدهد. این سنت از اشلایرماخر شروع شده و تا امروز مبنای دینداری پروتستانها در دنیای مسیحیت قرار گرفته است. به تبع، در متاورس نیز «تجربه دینی» بهتدریج خود را نشان میدهد. این موضوع هم جنبههای مثبت و هم منفی دارد؛ جنبه مثبت آن، این است که به هر حال، امکان تجربه دینی را در فضای متاورس محقق میکند ولی جهت منفی آن، این است که متاورس «سنت تجربهگرایی دینی» را تقویت و تشدید میکند که نفس این امر به صورت ضمنی در تناقض با واقعیات دینداری خواهد بود. از این رو، انسان متاورسی انسانی است که دینداری دیجیتالی دارد و در این جنس از دینداری ممکن است تجاربی از دین بیان شود که با آنچه ادیان به آن باور دارند، فاصله زیادی داشته باشد. حتی میتواند بسیاری از این تجارب، تصنعی و ساختگی، انحرافی و تحریفشده باشد. بنابراین، شاید سویههای منفی جهان متاورس در حوزه تجربه دینی نسبت به سویههای مثبت آن سنگینی بیشتری داشته باشد و حتی فراتر از آن، از تهدید متاورس در حوزه تجربه دینی سخن گفت و این مسألهای است که در مواجهه ما به عنوان یک جامعه دیندار با دنیای متاورس باید محلنظر و تأمل باشد و نسبت به این فضا، منفعل و بیتفاوت نباشیم.
ثبت دیدگاه